ماجرای حمله خانم ناظم به دختر ۱۱ ساله در مدرسه
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۱۹۳۴۷
به گزارش «تابناک»، روزنامه اعتماد نوشت: «زنگ ورزش بود. دخترم مشغول جمع کردن وسایل ورزشی بوده که ناخواسته مقنعه از سرش به دور گردنش میافتد. ناگهان ناظم مدرسه به سمت دخترم حمله میکند و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهد»... اینها بخشی از صحبتهای مادر دانشآموزی است که فرزندش در مقطع کلاس پنجم دبستان درس میخواند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مادر این دانشآموز به «اعتماد» میگوید: «بعد از این اتفاق، دخترم به دوستانش گفته که بالاخره از دست خانم ناظم خودم را میکشم. ناظم مدرسه قبلا سابقه اینگونه رفتارهای خشونتآمیز و توهینآمیز را با دانشآموزان دیگر هم داشته است، اما پس از اینکه دخترم را از ناحیه گردن مورد ضرب و شتم قرار داده، معلمان مدرسه به دفاع از دخترم خواستار توبیخ ناظم شدهاند که البته شنیده شده آموزش و پرورش منطقه او را فعلا اخراج کرده است.»
مادر این دانشآموز در ادامه میگوید: «چند وقت پیش هم دیدم دخترم با لباسهای خیس به خانه آمده، گفتم چی شده؟! گفت زنگ مدرسه را که زدند تا سر کلاس برویم مجبور شدم از سرویس بهداشتی دبیرستانیها استفاده کنم، چون نزدیکتر بود، اما خانم ناظم یک جوری در دستشویی را پشت سر هم میکوبید که از ترس شلنگ دستشویی از دستم در رفت و آب روی لباسهایم ریخت.»
اواسط دی ماه سال جاری، در مدرسه دخترانه [...] در خیابان دربند تهران، دانشآموز ۱۱ سالهای از سوی ناظم مدرسهاش مورد آزار و اذیت فیزیکی قرار میگیرد. این دانشآموز پس از این اتفاق دچار حملات پانیک (حمله عصبی ناشی از ترس و اضطراب) میشود و حدود یک الی دو هفته به مدرسه نمیرود. مادر این دانشآموز پس از اتفاقی که برای دختر یازده سالهاش در مدرسه افتاد به کلانتری ۱۶۳ ولنجک؛ نزدیک محل زندگیشان شکایت میکند. پلیس در نامهای به پزشکی قانونی، این دانشآموز را برای انجام معاینات و طی کردن مراحل قضایی معرفی میکند.
مطابق ماده ۷۷ آییننامه انضباطی مدارس، اعمال هرگونه تنبیه از جمله اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه دانشآموزان ممنوع است. به گفته «فاطمه قاسمیزاده»، روانشناس کودک؛ یکی از علل خودکشی کودکان و نوجوانان، آزار و اذیتهای ساختاری یا اجتماعی است.
این ناظم قبلا هم یک دانشآموز کلاس ششمی را کتک زده بود
مادر این دانشآموز در مورد روز حادثه به «اعتماد» میگوید: «دو هفته پیش وقتی زنگ ورزش تمام شده بود و دخترم مشغول جمع کردن وسایل ورزشی بوده، ناخواسته مقعنه از سرش به دور گردنش میافتد. ناگهان ناظم مدرسه به سمت دخترم حمله میکند و دخترم را از ناحیه گردن مورد ضرب و شتم قرار میدهد. حتی سرایدار مدرسه هم خانم است، اما نمیدانم چرا ناظم مدرسه این واکنش را نشان داده. بعد از این اتفاق ناظم سریع به سمت راهرو مدرسه دویده و دخترم هم گریهکنان به سمت پلههای ورودی سالن مدرسه رفته و آنجا نشسته و گریه کرده؛ این صحنه را دوربینهای داخل سالن مدرسه ثبت کردند. معلمان مدرسه وقتی میبینند دخترم در حال گریه کردن است به سمتش میروند و میپرسند چه اتفاقی افتاده! دخترم هم به آنها میگوید خانم ناظم به گردنم چنگ انداخته و گفته چرا مقنعه از سرت افتاده! معلمان مدرسه پس از شنیدن این ماجرا ناراحت میشوند و، چون ناظم مدرسه با آنها هم رفتار مناسبی نداشته نزد مدیر مدرسه میروند و ماجرا را توضیح میدهند و گردن دخترم را به مدیر مدرسه نشان میدهند. مدیر مدرسه هم ناراحت میشود و پماد ضد التهاب به گردن دخترم میزند و ساعت ۱۲ او را با سرویس مدرسه راهی خانه میکنند.»
او در ادامه میگوید: «آن روز سرکار بودم که دیدم دخترم چند بار با من تماس گرفت. دیدم حرفی نمیزند و مرتب منمن میکند. به دخترم گفتم اگر با من کاری نداری جلسه هستم. وقتی رسیدم خانه دیدم معلم دخترم دارد با من تماس میگیرد. به دخترم گفتم چیزی شده معلمت با من تماس گرفته! یک دفعه دخترم دستش را از روی گردنش برداشت. شوکه شده بودم. یک طرف گردن دخترم زخم و کبود شده بود. از او پرسیدم چی شده؟ که ماجرا را برایم تعریف کرد. بعد هم معلم دخترم با من صحبت کرد و از طرف ناظم مدرسه از من عذرخواهی کرد. آن شب از گردن دخترم عکس گرفتم در گروه مدرسهاش گذاشتم و زیر عکس نوشتم که ناظم مدرسه این کار را کرده و من حتما شکایت خواهم کرد. فردای همان روز به کلانتری ۱۶۳ ولنجک رفتم و ضرب و شتم دخترم از سوی ناظم مدرسهاش را به پلیس اطلاع دادم. پلیس به پزشکی قانونی نامه نوشت. به پزشکی قانونی مراجعه کردم. کارشناسان پزشکی قانونی گفتند یک درصد دیه انسان کامل را برای دخترتان در نظر میگیریم، اما موضوع مهمتر این است که دخترتان به لحاظ روحی آسیب دیده و باید او را پیش تراپیست ببرید.» مادر این دختر ۱۱ ساله در مورد رفتارهای قبلی ناظم مدرسه میگوید: «این ناظم بار اولش نیست که این کار را کرده. چند وقت پیش هم یک دختربچه کلاس ششمی را کتک زده بود و او هم پدرش را به مدرسه آورده بود، اما با پادرمیانی مدیر مدرسه موضوع ختم به خیر میشود. این را هم بگویم موقع ثبتنام دخترم، همین خانم ناظم رفتارهای بسیار توهینآمیزی با خود من هم داشت یا یک نمونه دیگر از رفتارش با دخترم این بود که وقتی دخترم به خاطر نزدیک بودن سرویس بهداشتی دبیرستانیها مجبور شده بود از آنجا استفاده کند، ناظم مدرسه سریع پشت سر او وارد سرویس بهداشتی شده و در توالتی که دخترم داخل آن بوده را با مشت کوبیده.
دخترم هم ترسیده و شلنگ آب از دستش در رفته و تمام لباسهایش خیس شده بود. آن روز وقتی به خانه آمد، گفتم چرا لباسهایت خیس است؟ گفت خانم ناظم در توالت را کوبید، من هم ترسیدم و شلنگ آب از دستم در رفت.» او میگوید: «پیگیر شکایتها و طی کردن مراحل قضایی بودم که متوجه شدم مدیر و کادر مدرسه این موضوع را به آموزش و پرورش منطقه اطلاع دادند و آنها هم حکم اخراج این ناظم را امضا کردند. دخترم قبل از اخراج ناظم به خاطر ادامهدار بودن رفتارهای زشت او به دوستانش گفته بود که بالاخره از دست خانم ناظم خودم را میکشم. دوستانش این موضوع را به معلمانشان گفتند و آنها هم احساس خطر کردند و به مدیر مدرسه اعلام کردند. از وقتی که ناظم اخراج شده حال دخترم خیلی بهتر است.»
بعضی رفتارها منجر میشود کودکان و نوجوانان دست به خودکشی بزنند
«فاطمه قاسمیزاده»، روانشناس کودک در مورد تنبیه دانشآموزان در مدارس به «اعتماد» میگوید: «متاسفانه اکثر مدارس روانشناس ندارند و اگر مشکلی برای دانشآموزان پیش بیاید معلمان نمیتوانند مشکل بچهها را حل کنند. اگر معلم، ناظم یا مدیر مدرسه به خودش این اجازه را بدهد که در مورد یک دانشآموز قضاوت کند و برای او مشکلی به وجود بیاورد، میتواند منجر به اتفاقات ناگواری شود و در مواردی باعث میشود کودک دست به خودکشی بزند. بعضی از این خودکشیها که متاسفانه در حال حاضر میان نسل جوان به خصوص کودکان و نوجوانان رخ میدهد ناشی از همین مشکلات است. این مشکلات گاهی از سوی مدرسه، گاهی از سوی خانواده و گاهی هم از سوی اجتماع برای این بچهها به وجود میآید و این مسائل باعث خودکشی کودکان و نوجوانان میشود که بحث خودکشی در بین دانشآموزان در حال افزایش است.
در نتیجه اگر به طریق درستی با کودک برخورد نشود یا حتی رفتارها با او توهینآمیز باشد اقدامات منفی در پی خواهد داشت که بدترین آن خودکشی است. خودکشی در میان کودکان و نوجوانان دو علت اصلی دارد؛ یکی مشکلات اقتصادی و دیگری برخوردهای نامناسب با کودکان. این برخوردها هم میتواند از سوی مدارس باشد و هم از سوی خانوادهها. البته وظیفه مدارس است که حتی اگر کودکان در خانه نیز مشکل دارند به بهبود روابط کودک و خانوادههایشان کمک کند نه اینکه خودش به مشکلات کودکان اضافه کند.» قاسمیزاده میگوید: «اگر نیازهای اولیه (خوراک، مسکن، پوشاک و...) و نیازهای ثانویه (شادی، آزادی، بازی، آموزش و...) برطرف شود، مشکلی به وجود نمیآید، اما اگر اختلالی در پاسخگویی به این نیازها ایجاد شود، طبیعی است که اولین نتیجه منفی، روی کودکان بروز پیدا خواهد کرد، چون همیشه مشکلات به کودکان بیشتر فشار میآورد، چون کودکان نسبت به مشکلات کمتر حالت دفاعی از خود نشان میدهند.
تنبیه کودکان در مدارس، کودکآزاری ساختاری یا اجتماعی محسوب میشود. این آزارها از نوع آموزش در مدارس، به کودک وارد میشود، چون معلم هم یک واسطه به حساب میآید. در نتیجه این آزار و اذیتها به نظام آموزش و پرورش برمیگردد. از نظر بنده میزان کودکآزاریهای اجتماعی یا ساختاری دستکمی از کودکآزاریهای جسمی ندارد و حتی میزان کودکآزاریهای ساختاری از کودکآزاریهای جسمی بیشتر است. نتایج کودکآزاریهای ساختاری یا اجتماعی نیز فاجعهبارتر از کودکآزاریهای جسمی است که متاسفانه در این زمینه مشکلات زیادی داریم. کارشناسان میتوانند علت بیشتر خودکشیهای کودکان و نوجوانان را در کودکآزاریهای ساختاری پیدا کنند. چند وقت پیش طرحی در مورد ساختمانهای مدارس ارایه دادند مبنی بر اینکه دیوارهای مدارس بلندتر شود. این طرح یعنی دختران در مدارس از نور آفتاب هم محروم بمانند! این اقدامات منجر به افسردگی کودکان و نوجوانان میشود.»
توضیح «اعتماد»: نام و نامخانوادگی دانشآموز، ناظم و مستندات دیگر جهت پیگیری مراجع قضایی نزد روزنامه محفوظ است.
منبع: تابناک
کلیدواژه: تیم ملی فوتبال ایران حسن روحانی قیمت بنزین آتش سوزی بیمارستان گاندی ناظم مدرسه دانش آموز ضرب و شتم حجاب تیم ملی فوتبال ایران حسن روحانی قیمت بنزین آتش سوزی بیمارستان گاندی کودکان و نوجوانان کودک آزاری پزشکی قانونی دانش آموزان ناظم مدرسه گردن دخترم مدیر مدرسه خانم ناظم ضرب و شتم رفتار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۱۹۳۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصههای رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود، اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»